رویای زندگی
راهی که از ناکجا آباد شروع شده بود!
تصور کنید ساعت سه صبح با خودروی شخصی تان در حال رانندگی در جاده ای هستید که برای بار اول است که پا در آن میگذارید…
کسی جز شما آن اطراف نیست و تنها صدایی که میشنوید صدای چرخیدن لاستیک های خودروتان بر روی سنگ های جاده ی خاکی است که روی آن رانندگی میکنید.ساعت هاست از زمان حدودی که برای رسیدن به مقصد برای خود درنظر گرفتید گذشته است ولی تنها شخص آشنایی که در اطراف میبینید تصویر خودتان در آینه ی ماشینتان است!
و خدا لعنت کند اپراتور فلان شرکت مخابراتی را که تا شعاع nکیلومتری اثری از یک خط آنتن روی تلفن همراهتان باقی نگذاشته است!
شما در این شرایط چه می کنید؟
من؟خب من دقیقا در همین اوضاع و احوال برند “قهوه اصالت” را تاسیس کردم،
وقتی که از هر طرف در زندگی با بن بست هایی نه از جنس شیشه که از جنس بتن برخورد کردم و راهی جز شکستن این دیوارهای بتنی با چنگال! نداشتم،قهوه اصالت مانند نوزاد تازه بدنیا آمده ای پا به دنیای صنعت بزرگ قهوه گذاشت.
بخاطر علاقه مجنون واری که از دوران دانشجویی و دانشگاه بخاطر حجم سنگین دروس پرستاری به قهوه پیدا کرده بودم و از همان زمان بیشتر از مطالعه دروس دانشگاه،به دنبال مقاله های تخصصی در مورد این دانه ی فرازمینی بودم تصمیم گرفتم این علاقه و دانش را در فنجان “قهوه اصالت” بریزم و سر میز هر معتاد به قهوه ای در سراسر ایران و جهان ببرم.
آری،من رضا جمشیدی بنیانگذار “قهوه اصالت” همه ی شما را به اعتیاد دعوت میکنم! اعتیاد به دانه ای آن جهانی،به مرجع ظهور شوق وانگیزه،به دلیلی برای زندگی،به اعتیاد به قهوه…
چرا با این الفاظ از قهوه نام میبرم؟
تصور کنید که از دیرباز دانشمندان گوناگونی در سراسر جهان و بالاخص ایران بدنبال اکسیرجاودانگی حیات بودند،اکسیری که زندگی ابدی را برای کاشف و دیگر مردمان به ارمغان آورد..
در دنیای امروزی چیزی تحت عنوان اکسیر حیات به طور کامل از بین رفته است.اما چگونه میشود ما معتادین به قهوه این اکسیر را از دید خود ارزیابی کنیم و ترکیبی بیافرینیم که نه جاودانگی حیات بلکه زندگی کوتاه بشری را به تجربه ای خاص و طولانی تبدیل کنیم؟ یک جمله ی معروفی از عاشقان قهوه وجود دارد که”ما قهوه نمینوشیم که بیدار بمانیم،بلکه بیدار میشویم که قهوه بنوشیم”.
قهوه به گونه ای در سلول به سلول اجزای زندگی همه ما رخنه کرده که گویی خونِ در رگ!
قهوه است که انرژی توانمند کننده ی برخواستن و کاری کردن را به انسان میبخشد،همانند استاد پیر و سالخورده ای دست تورا میگیرد و به سمت مقصود راهنمایی ات میکند وبا طعم تلخ خود،تلخی روزگار را برایت آسان میکند و هرکجا که ذره ای تعلل ببیند بانگ بر سرت میزند که هان ای انسان! برخیز و به کارت ادامه بده!
قهوه است که در دمادم روزی که از خستگی حتی نای نفس کشیدن نداری مانند دوستی مهربان خستگی روز تورا نه با جمله ای ساده بلکه با اقدامی جسورانه از تنت بیرون و به ادامه زندگی دلگرمت میکند…
قهوه با آنکه ادعای پیامبری ندارد اما معجزاتی از خود نشان میدهد که درآینده گوشه ای از این معجزات در زندگی شخصی خودم را برایتان بازگو میکنم…
حال ما در مجموعه “قهوه اصالت” در پی آن هستیم که شمارا هرچه بیشتر و بیشتر با این دانه ی خدادادی آشنا کنیم و در پساپس زندگی، برای رسیدن به “رویای زندگی “ خودتان همراهی کنیم.
رویای زندگی شما چیست؟

من یک قهوه بازم..یک معتاد به قهوه ی واقعی!